باد پاییزی اگر
برگ خزان را می برد
مهر زهرا هم گناه شیعیان را می برد
بر عالمیان رحمت
رحمان زهراست
در هر دو جهان سرور نسوان زهراست
نوری که دهد شاخه طوبی از اوست
کوثر که خدا گفته به قرآن زهراست
فاطمیه قصه گوی رنجهاست فاطمیه تفسیر سوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله است قصه ی زهرای 18 ساله ست
فاطمیه شرح دیوار و در است دفتر در مقام سخت زینب پرور است
ر بعضى از روایات دیگر آمده
که خدا به رسول خویش فرمود:
انى جعلت نحلتها من على (ع) خمس الدنیا و ثلث الجنة و جعلت لها فى الارض
اربعة انهار. الفرات، و نیل مصر، و نهروان، و نهر بلخ، فزوجها، انت یا محمد
بخمس ماة درهم، تکون سنة لامتک. (1)
من خمس دنیا و ثلث بهشت را مهر فاطمه قرار دادم که به ازدواج على درآید و
در زمین چهار نهر را مخصوص او گردانیدم. نهر فرات، و نیل و نهروان و نهر
بلخ را. (نهروان نام شهرى است نزدیک بغداد در اینجا مقصود از نهروان نهر
آبى است که نزدیک آن شهر قرار داشت).
و تو اى محمد مهر زهرا را پانصد درهم قرار ده تا سنتى باشد از براى امت
تو.
شایان ذکر است که در آن زمان پانصد درهم نقره معادل دو مثقال و نه نخود زر
خالص بود.
«احمد بن یوسف دمشقى» در کتاب خویش «اخبارالدول و اثارالاول» در این مورد
آورده است که:
دخت ارجمند پیامبر هنگامى که شنید پدر گرانمایهاش پس از رضایت او، وى را
به ازدواج على علیهالسلام درآورده و صداق او را بسیار اندک قرار داد، به
آن حضرت گفت:
«اى پیامبر خدا! دختران مردم عادى نیز همینگونه ازدواج مىکنند و مهریهى
آنان از همین درهمها و دینارهاى دنیوى است، پس فرق ما و آنان چیست؟ من از
شما تقاضا مىکنم که این مهریه دنیوى و مادى را به شوى گرانقدرم على
علیهالسلام بازگردانى و خود از خدا بخواهى که مهریهى مرا شفاعت گناهکاران
امت قرار دهد.»
درست پس از این خواستهى فاطمه علیهاالسلام بود که فرشتهى وحى فرود آمد و
کاغذى از حریر با خود آورد که در آن اینگونه نوشته شده بود:
«خداوند مهریهى فاطمه را شفاعت گناهکاران امت پدرش قرار داد.»
و به همین دلیل هم بانوى بانوان آن سند آسمانى را نگاه داشت تا به
هنگامهى مرگ در درون کفن او قرار دهند و فرمود:
«هنگامى که در روز رستاخیز برانگیخته شدم، این سند آسمانى را بدست مىگیرم
و طبق آن از گناهکاران امت پدرم پیامبر، به اذن خدا و خواست او، شفاعت
مىنمایم.» این روایت همانگونه که از نظرتان گذشت نمایشگر عظمت و شکوه
بانوى بانوان و همت والاى اوست، چرا که او از پدرش مىخواهد که این موقعیت
رفیع و این مقام پرفراز را براى او بخواهد و دعاى پیامبر نیز مورد پذیرش
قرار مىگیرد و در برابر خواستهى پیامبر آن سند آسمانى فرود مىآید که به
خواست خدا در روز رستاخیز حقیقت آن براى همه روشن مىشود.
در این مورد «صفورى» در کتاب خویش «نزهةالمجالس» از «نسفى» آورده است که:
فاطمه علیهاالسلام از پیامبر گرامى تقاضا کرد که خداوند مهریهى او را
شفاعت امت پیامبر در روز رستاخیز قرار دهد و پذیرفته شد و در آن روز است که
مهریهى خویش را خواهد خواست.
به هر حال روایات بسیارى از امامان نور بیانگر آن است که خداى جهانآفرین
در روز رستاخیز جزء مهریهى فاطمه علیهاالسلام شفاعت او را در حق گناهکاران
امت پیامبر، قرار داده است.
1 ـ ناسخالتواریخ/ 53
http://yazahra.net
حمدالله شکراً لانعمه و
ایادیه، و لا اله الا الله شهادة تبلغه و ترضیه و صلى الله على محمد صلوة
تزلفه تحطیه، والنکاح مما امر الله عز و جل به و رضیه و مجلسنا هذا مما
قضاه الله و اذن فیه و قد زوجنى رسولالله ابنته فاطمة و جعل صداقها درعى
هذا، و قد رضیت بذلک فاسئلوه و اشهدوا. (1)
سپاس و شکر خداوندى را سزا است که الطاف و نعمتهایش شامل حال همه بندگان
است پروردگارى نیست جز او و شهادت مىدهم بر وحدانیت ذات پاکش، شهادتى رسا و
با اعتقادى کامل و درود و سلام حق بر محمد (ص)، درودى همواره و فراگیر و
باقى، اما بعد، مجلس ما در مورد یکى از سنتهاى مقدس الهى تأسیس گردیده.
موضوع این مجلس، نکاح است که پروردگار بدان امر فرموده و رضا داده است.
و رسول خدا به فرمان خداوند متعال دخترش فاطمه را بر من تزویج فرموده و
مهر او را این زره آهنین من قرار داده است من نیز بدان رضا دادم، شما
حاضران، این موضوع را از او بپرسید و شهادت دهید که دخترش فاطمه به همسرى
من درآمده است.
در این موقع حاضران مجلس از رسول خدا (ص) مراتب را پرسیدند رسول خدا (ص)
فرمود که آرى چنین است آنگاه همگى دست به دعا برداشته و براى عروس و داماد
از خداوند متعال برکت و خیر طلب نموده و به آنها تبریک گفتند.
و در پایان مجلس، رسول خدا به زنان خود امر فرمود تا به خوشحالى این جشن
شادمانى کنند و بساط سرور بگسترند. ولى برخلاف انتظار، رسول خدا (ص) چون به
نزد دخترش فاطمه رسید او را گریان یافت فرمود: ما یبکیک فوالله لو کان فى
اهل بیتى خیر منه زوجتک، و ما انا زوجتک ولکن الله زوجک و اصدق عنک الخمس
مادامت السموات والارض.(2)
دخترم چه چیزى باعث گریهات شده است؟ به خدا قسم اگر کسى در میان اهلبیت
من بهتر از على بود تو را به او تزویج مىکردم، لکن تزویج تو به على تزویج
الهى است و به فرمان خدا این ازدواج صورت گرفته و مهر تو را یک پنجم دنیا
قرار داده است.
1 ـ ناسخالتواریخ، ج 1/ 51 و 52
2 ـ ناسخالتواریخ، ج 1/ 51 و 52.
http://yazahra.net
روزى ابوبکر، عمر، و سعد بن
معاذ به اتفاق گروهى دیگر در مسجد گرد آمده بودند و از هر درى سخن
مىگفتند. سخن از دختر پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) شد.
ابوبکر گفت: خواستگارانى که رفتهاند پیشنهادشان رد شده، پیامبر (صلى
اللَّه علیه و آله) فرموده که تعیین همسر فاطمه (علیهاالسلام) با خداست.
تنها على (ع) در مورد خواستگارى تاکنون اقدامى نکرده است. شاید به خاطر
تهیدستى از انجام این کار سر باز مىزند. با این همه برایم روشن است که خدا
و پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) زهرا (ع) را براى او نگه داشتهاند.
آنگاه ابوبکر رو به دوستانش کرد و گفت: مایلید نزد وى رویم و ماجرا را
برایش بازگو گوییم و ببینیم آیا او مایل به ازدواج است؟
سعد بن معاذ از این پیشنهاد استقبال کرد، سپس به اتفاق عمر و ابوبکر از
مسجد خارج شدند و به جستجوى على (علیهالسلام) پرداختند. او در خانه نبود،
اطلاع پیدا کردند که او در تلاش براى معاش در نخلستان یکى از انصار به
وسیله شترش به آبکشى و آبیارى نخلها مشغول است.
به سویش شتافتند. على (علیهالسلام) فرمود: از کجا و به چه منظورى
آمدهاید؟
ابوبکر به بیان ماجرا پرداخت و در پایان گفت من صلاح مىدانم هرچه زودتر
در خواستگارى فاطمه (ع) تعجیل کنى. (1)
على (ع) نیز یادآور شد که این وصلت آرزوى من است.
1 ـ کشفالغمه ج 1 ص 354- طبقات ابنسعد ج 8 ص 19- امالى طوسى ج 1 ص 38.
http://yazahra.net منبعحدیث چهارم (1)
فاطمة سیدة نساء الأمة
عن عائشة، قالت أقبلت فاطمة علیهاالسلام تمشى، لا واللَّه الذى لا اله إلا
هو ما مشیها یخرم من مشیة رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و سلم، فلما
رآها،
قال: مرحبا بإبنتى مرتین، قالت فاطمة علیهاالسلام:
فقال لى:
أما ترضین أن تأتى یوم القیامة سیدة نساء المؤمنین، أو نساء هذه الأمیة.
حدیث چهارم: فاطمه سرور بانوان است
... عایشه گفت:
فاطمه (س) آمد، راه مىرفت، به آن خدائى که جز او خدایى نیست راه رفتن او
با راه رفتن رسول خدا (ص) فرقى نداشت، پس چون پیامبر (ص) او را دید فرمود:
آفرین به دخترم، دوبار، فاطمه (س) فرمود: پدرم به من فرمود:
آیا راضى نمىشوى که روز قیامت سرور زنهاى مؤمن یا سرور زنهاى این امت
باشى.
حدیث پنجم (2)
سیدات نساء أهل الجنة
أنها قالت لفاطمة: ألا یسرک أنى سمعت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و آله و
سلم یقول:
سیدات نساء أهل الجنة أربع:
مریم بنت عمران، و فاطمة بنت محمد، و خدیجة بنت خویلد و آسیة بنت مزاحم،
إمرأة فرعون
حدیث پنجم: بزرگ زنان اهل بهشت
عایشه به فاطمه (س) گفت:
آیا چیزى را که از پیامبر (ص) شنیدم، خوشحال نمىکند تو را پیامبر (ص)
مىفرمود:
سروران زنهاى بهشت چهار تن مىباشند:
1. مریم دختر عمران
2. فاطمه دختر محمد (ص)
3. خدیجه دختر خویلد
4. آسیه دختر مزاحم و همسر فرعون